**من چه ساده بودم که گمان میکردم که به دورم میگردند کسانی که دورم می زنند.......
**دردمراشمعی می فهمدکه برای دیدن یک چیزدیگر آتشش میزنند.......
**پرسید:چراآسمانت ابریست؟؟
گفتم: تونبودی بااودردودل کردم........
**بی تفاوت باش ..... به جهنم ... مگردریامردازبی بارانی؟؟!....................
**همیشه شیرین نباش........ فرهاد گاهی بایددیگری راتجربه کند........
**خدایا........ بارها دقیقا همان جایی دستم راگرفتی که می توانستی مچم رابگیری..!..
**هیچ وقت فراموش نکن که تنهایک تنهامیداندکه تنهایی تنها دردیک تنهانیست.......
سرنوشت*ننوشت*گرنوشت*...بدنوشت.....اماباورکن سرنوشت رانمی توان از سر نوشت...!
نظرات شما عزیزان: